شیوا : بابا یه برق میدی ؟ گفتم : ورق میخوای چی کار کنی ؟ شیوا : نگاشی کنم .
^ 357 روز و 0 ساعت قبل - آخرین تغییر : [sajede] 356 روز و 0 ساعت قبل
مرتضی -2، *یاسمین بانو*، ××بلای آسمونی××، *دخترروستا*«سیدمرتضی»، مفقودالاثر، sajede
شیوا : مامان بزرگ قرص بخوری ؟ بعد رو به خواهرش گفت : مامان بزرگ قرص بده . گناه داره آ !!! -خاطرات دکتر بالتازار
گفتم : میخوای بری مامان بزرگ ؟ شیوا : نه . گفتم : نمی خوای بری مامان بزرگ ؟؟؟ شیوا : نه . گریه کنه !!!
شیوا به زرافه اش اشاره کرد و گفت : بابا این ناراحت شده مامانش نیست . گریه می کنه !!! - خاطرات دکتر بالتازار
خدا حفظش کنه..چه شیرین زبونه..همیشه سرگرمی دارین تو خونه - ××بلای آسمونی××
کل دنیا سرگرمیه . مگر اینکه ... - خاطرات دکتر بالتازار
مگر اینکه چی؟ - ××بلای آسمونی××
ما که نفهمیدیم اسپانیولیمون ضعیفه ... - کافر به طاغوت
کل دنیا سرگرمیه مگر اینکه با هدف زندگی کنیم . و آخرت رو فراموش نکنیم . - خاطرات دکتر بالتازار